محبوبه جون امروزصبح مامانش اومده بوددنبالم که برم خونشون واسه ناهاربنده خدافکرکرده من خجالت ميکشم نميدونه من پروترازاين حرفام واسه سعيدم دوست زياددارم ولي فکرنکنم به دردسعيدبخورن ولي
يکيشون که صميمي ترين دوستمه خيلي عاليه ازهمه نظرهم خوشگله هم خانواده دارهم عاقل خيلي دخترخوبيه ميخوام باهاش حرف بزنم ازش خاستگاري کنم بايددرموردگذشته هم باهاش حرف بزنم تايه وقت سوتفاهمي پيش نيادبعدم يه برنامه اي بريزم همديگه روببينن من فقط مشکلم خوده سعيده دوستموخوب ميشناسم
خيلي فهميده هست
سلام دوستاي گلم ميدونم خوبين پس نميپرسموارزوميکنم هميشه خوب باشين سياوش بهم گفت که بهتون گفته چي شده همش تقصيره منه که سعيداينجوري شده من ازاون اولم نه تونستم نه نقش عشقشوبازي کنم نه خواهرش نه رفيقش اخه منه ديوونه که ميدونستم اون منوميخواست حالامن نميخواستمش به درک بايد گذشت ميکردم نميمردم که بهترازاين بودکه تواين وضعيت باشم
يادمه وقتي بچه بودم همه ي بچه هاي فاميل بامن لج بودن وهمش باهوشون دعوام ميشدوقتايي که داداشم نبودسعيدهميشه مواظبم بودوهواموداشت ولي من هيچ وقت هواشونداشتم هم بازي بهترکه پيداميکردم اونوول ميکردم ولي اين بارکسي که به اون ترجيحش دادم هم باازيم نيس شريک زندگيمه من حتي ميخواستم ازسياوش بگذرم ولي وقتي ديدم بهم گفت داره فراموشم ميکنه خيالم راحت شده بودبيخيالم شده اون موقع ميتونستم ازعشقم بگذرم ولي ديگه نميتونم
يادمه يه دفعه که بخاطرمن دعواکرده بودکلي کتک خوردمن رفتمو بفلش کردموکلي گريه کردم ولي حالاخودم دلشوشکستمو نميتونم سرشو توبغلم بگيرم چون الان يکي ديگه بغلمه بايدبفهمه که همه چيز تموم شدولي اگه خدايي نکرده بلايي سرش بيادمنم باهاش ميمرم
چون مثل داداشمه حالام ميخوام براش خواهري کنم اخه خواهرم نداره
ميخوام خودم دست يکي روتودستاش بذارم تاخيالم راحت بشه
همش براش دعاميکنم نميدونم اگه سياوش نبوداين چندروزشايد
ديوونه ميشدم الان خيلي حالم بهترشده چون عشقم مرحم زخممه
چرا هيچکي وب من نميااااااد؟
www.esteghlali2.blogfa.com
سلام
خوبي ؟ببين من نميتونم کاري که خسرو کرد رو به جاي تموم اون خوش اخلاقي هاش و کار هايي که براي استقلال کرد ببينم اين کارام هم باسه همينه
خوب خانومي من اپم
بدو بيا که اپم منتظر نظراي قشنگته
خدافظ