سلام خوبين خيلي بازي مزخرفي بود باورم نميشد اين اس اس همون اس اسي بود که سپاهانو در هم کوبيده بود والبته که نبود چون ميلادو نداشت بگذريم من اين دوروز تعطيلي رو خونه مادر بزرگم بودم نظر قبلي رو هم چون واسه يه کاري اومده بودم خونه گذاشتم الانم خيلي خوابم مياد چون شبي که فرداش عيد بود تا 12 بازارا رو زيرو ور مي کرديم آخه آقا دادش ما لباسي رو که دو روز پيش واسه عيد خريده بود نمخواس از همه جاي اين لباس ايراد گرفت مارو تا نصف شب الاف خودش کرد آخرشم همون تي شرتي رو برداشت که اول همه انتخاب کرده بودبعدشم تا سا عت 3 تو شهر مي چرخيديم وقتي هم که رفتيم خونه بيشتر از 6 نذاشتن بخوابيم چون بايد ميرفتيم خونه مادر بزرگم همه فاميل دو روز اونجا لنگر انداخته بودن از ساعت 6 روز جمعه تاالان 3ساعت بيشتر نخوابيدم ولي اين بيخوابيه خيلي بهمون چسپيد هرکي ميرفت بخوابه تا خواب ميرفت من روش آب سرد مي ريختم از جاش ميپريد يه بارم پسر خاله دختر خالم ساعت 2 بعد نيمه شب اين کارو با خودم کردن ولي بهم کلک زدن گفتن هم بريم بخوابيم همه رفتيم جز اين دوتا آبجي دادش نگو که همش نقشه اس من زوتر از همه خوابم برد همه بيدار شده بودن که يهواز جام پريدم همه زدن زير خنده گفتن حال کردي گفتم آخر نامردي بود..... مامان بابام با داداشم صب زود اومدن ولي من و آبجيام الان رسيدم فک کنم تا شب يه سره بخوابم پس تا فردا