رقیب همیشه رقیب است چه برسد به اینکه این رقیب سه بار توانسته باشد در لیگ برتر قهرمانی کسب کند. امیر قلعهنویی را میگوییم. همان کسی که خیلیها از حالا او را گزینه اصلی جانشینی پرویز مظلومی میدانند و معتقدند که او هیچ رابطه دوستانهای با سرمربی فعلی استقلال ندارد و البته این حس و حال نسبت متقابل و متعادل دارد. البته اول متن هم گفتیم که چرا. همین هفته گذشته بود که پرویز مظلومی در پشت صحنه یکی از برنامههای تلویزیونی به یکی از دوستان تلویزیونیمان گفته بود که در مورد خسرو حیدری چه تفکری دارد. آنجا که تازه حرف از سپاهانی شدن خسرو سر زبانها افتاده بود و حتی خبرنگاران اصفهانی برخلاف خواسته سپاهانیها از طلاییپوش شدن خسرو خبر دادند.
آن شب مظلومی گفته بود که «قلعهنویی به استقلال قول داده که پس از بیگزاده دیگر کاری به کار مهرههای استقلال نداشته باشد اما اگر بخواهد خسرو یا هر بازیکن دیگری را از استقلال بگیرد، کلاهمان در هم فرو خواهد رفت...» و این صحبتهای دوستانه که پشت صحنه میان حاضران با مظلومی رد و بدل شد را فردای همان شب ننوشتیم تا محکوم به حاشیهسازی برای استقلال یا مربیان دو تیم سپاهان و استقلال نشویم اما وقتی پنجشنبه خبر قطعی سپاهانی شدن حیدری را شنیدیم، دلمان نیامد فضای درونی دل پرویز مظلومی را برایتان ترسیم نکنیم. فضایی که حالا حس و حال روکمکنی بیشتری به خود گرفته است. البته پیش از این اتفاق هم میشد این فضا را به خوبی احساس کرد. خروج حمید بابازاده از کادر فنی سپاهان (به دلیل مشکلات خانوادگی) را به یاد دارید؟ آن زمان مظلومی میدانست که بهترین مربی دروازهبانان ایران برای طالبلو کسی نیست مگر همین مهره کادر فنی سابق استقلال اما او از وجود بابازاده استفاده نکرد تا بعدها کسی نگوید مربیان قلعهنویی در موفقیت احتمالی استقلال نقش داشتند.
پس از آن هم مظلومی به اصرار خواهان حضور منصور پورحیدری در نزدیکی نیمکت استقلال شد تا به محض احساس کوچکترین تحرکات در کنار تیمش عذر نظریجویباری را بخواهد و پورحیدری را که سابقه سرپرستی را هم داشته روی نیمکت بنشاند. البته فوتبال حرفهای دقیقا با همین اتفاقات زیبا و جذابتر میشود و در غیر این صورت هرگز نمیتوانستیم چنین صحنههایی را ببینیم. لحظاتی اینچنینی که یک رقیب برای از کار انداختن جناح راست تیم رقیبش، بهترین راستهای ایران یعنی جواد کاظمیان و خسرو حیدری را یکجا به خدمت بگیرد. بیشک قلعهنویی فقط یک چیز را میخواهد و آن این است که استقلال قهرمان نشود. ژنرال در عالم حرفهایگری بدجوری خنجرش را به پشت استقلال فرو کرد
بیگانه اگر میشکند حرفی نیست ، من در عجبم دوست چرا میشکند ....
فقط از همه ی اس اسی های واقعی میخوام امسال دیگه تحت تاثیر حرفای بعضیا قرار نگیرن ونزارن بلاهایی که پارسال سر صمدخان(سلطان قلب های آبی)آوردن و امسال سر پرویز خان بیارن....
----------------------------------------------------
این شعروهم یکی از دوستان که اسم خودشو ننوشته بود تو قسمت نظرات برام نوشته بود گفته حیفه اینجا نذارمش!
عجب رسمیه رسم زمونه...اون کسی میره که قدر ندونه
خسرو حیدری باید بدونه... اسم استقلال جاوید می مونه
نمک نشناسی اینقدر آسونه؟... چقدر عوض شد دور و زمونه
خسرو حیدری باید بدونه ...واحدی چی شد؟خدا می دونه
امیر تو اس اس شدش امیرخان ...دستش رو مشت کرد تو مس کرمان
خسرو حیدری باید بدونه... خیانت اون به یاد می مونه
هدفش چی بود؟لطمه به اس اس؟... همه وجودش از طمع و حرص
خسرو حیدری باید بدونه ...بیاد آزادی کارش تمومه
اشک هوادار ارزشش والاست ...آخه عشق اون پاک و بی ریاست
خسرو حیدری باید بدونه ...آه هوادار پشتش می مونه
عجب رسمیه رسم زمونه ...سوم تیر ماه به یاد می مونه
زمستون میره خسرو بدونه ...سیاهی زغال به روش می مونه
نویسنده : Blue Girl 9 تاریخ : دوشنبه 89/4/7