• وبلاگ : .: هواداران دو آتيشه ي استقلال :.
  • يادداشت : ايمان مبعلي:به من بگوييد مهندس!
  • نظرات : 2 خصوصي ، 50 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + شقايق استقلالي 

    سلام دوستاي گلم ميدونم خوبين پس نميپرسموارزوميکنم هميشه خوب باشين سياوش بهم گفت که بهتون گفته چي شده همش تقصيره منه که سعيداينجوري شده من ازاون اولم نه تونستم نه نقش عشقشوبازي کنم نه خواهرش نه رفيقش اخه منه ديوونه که ميدونستم اون منوميخواست حالامن نميخواستمش به درک بايد گذشت ميکردم نميمردم که بهترازاين بودکه تواين وضعيت باشم

    يادمه وقتي بچه بودم همه ي بچه هاي فاميل بامن لج بودن وهمش باهوشون دعوام ميشدوقتايي که داداشم نبودسعيدهميشه مواظبم بودوهواموداشت ولي من هيچ وقت هواشونداشتم هم بازي بهترکه پيداميکردم اونوول ميکردم ولي اين بارکسي که به اون ترجيحش دادم هم باازيم نيس شريک زندگيمه من حتي ميخواستم ازسياوش بگذرم ولي وقتي ديدم بهم گفت داره فراموشم ميکنه خيالم راحت شده بودبيخيالم شده اون موقع ميتونستم ازعشقم بگذرم ولي ديگه نميتونم

    يادمه يه دفعه که بخاطرمن دعواکرده بودکلي کتک خوردمن رفتمو بفلش کردموکلي گريه کردم ولي حالاخودم دلشوشکستمو نميتونم سرشو توبغلم بگيرم چون الان يکي ديگه بغلمه بايدبفهمه که همه چيز تموم شدولي اگه خدايي نکرده بلايي سرش بيادمنم باهاش ميمرم

    چون مثل داداشمه حالام ميخوام براش خواهري کنم اخه خواهرم نداره

    ميخوام خودم دست يکي روتودستاش بذارم تاخيالم راحت بشه

    همش براش دعاميکنم نميدونم اگه سياوش نبوداين چندروزشايد

    ديوونه ميشدم الان خيلي حالم بهترشده چون عشقم مرحم زخممه